اشعار زمزمه مناجاتی با خدا
زمزمه - واحد
بنده ی شرمنده ی تو رسیده از راه ، باناله و آه
لحظه به لحظه می خونه استغفرالله
ریسمان بندگی من گسسته شد
دلمویه ی توبه ی من پیوسته شد
می گن خدا واسه ش اجابت می کنه
هر کیی دلش بین دعا شکسته شد
بغض گلومو می شکونم ، منو می بخشی می دونم
تا که باز مرا هم بدی ، با گریه اینو می خونم
الهی العفو
******
خودت که خوب می دونی ای ، پروردگارم ، توکوله بارم
آخه به غیر معصیت ، چیزی ندارم
یه عمره که بودم فقط یار گناه
روشونمه سنگینی بار گناه
دلی که روزی خونه ی تو بود حالا
شده نمایشگاه آثار گناه
می شنوی آه و سوزمو ، می بینی حال و روزمو
وا می کنم با تربت ، کرببلا من روزمو
الهی العفو
******
دل اسیر نوکرا ، در شور و شینه ، به زیر دینه
دم به دقیقه ذکر ما ، فقط حسینه
سرش پایینه پیش تو جمال بدر
مقام عشق تو آقا همیشه صدر
زیارت تو جوشن کبیر ماست
ایشالا قسمتم شه تو شبای قدر
حال دعا ازت می خوام ، سوز صدا ازت می خوام
می دونی که یه عمریه ، کرببلا ازت می خوام
الهی العفو
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: زمزمه های مناجات با خدازمزمه های مناجاتی
برچسبها: اشعار زمزمه مناجاتی با خدا
[ 3 / 5 / 1393
] [ ] [ مهدی وحیدی ][ ]